اولین روز تولد نیوشا
لبخند زدی وآسمان ابی شد
شبهای قشنگ عشق مهتابی شد
پروانه پس ازتولد زیبایت
تاآخرعمرغرق بی تابی شد
پروانه ی زیبای من خداوند مهربون ساعت 10صبح روز
شنبه 20 خرداد 91 تو نازنینم را به من وپدرت از عالم ماورایی هدیه داد.
تا ابد سپاسگزار هدیه آسمانیش هستیم.
دختر قشنگم اولین سونوگرافی که مامانی رفته......
چه لحظه ی زیبا وباورنکردنی بود
اینم دومین سونوگرافی ت عسلم که علاوه بر سلامتی ت مشخص شد مامانی یه دختر کوچولو میخاد دنیا بیاره
منو بابایی بعد انجام سونوگرافی تصمیم گرفتیم اسم قشنگ
نیوشا
رو برات انتخاب کنیم
نیوشا به معنی:باهوش- شنوا
وآخرین سونوگرافی مامانی برای بررسی وضعیت جنین وامادگی جهت زایمان
نیوشای کوچولو در بدو تولد
وزن:2740گرم
قد:46 سانتی متر
دورسر:32/5 سانتی متر
کودکی که اماده تولد بودنزدخدارفت وازاوپرسید:میگویند فرداشمامرا به زمین میفرستید اما من به این کوچکی چگونه میتوانم برای زندگی بانجا بروم؟
خداوند پاسخ داد:درمیان تعدادبسیاری از فرشتگان من یکی رابرای تودر نظر گرفته ام اوازتو نگهداری خواهد کرد.اماکودک هنوز اطمینان نداشت که میخواهدبرود یانه گفت اما اینجادربهشت من هیچ کاری جز خندیدن وآوازخواندن ندارم واین ها برای من کافیست.خداوند لبخند زد:فرشته ی تو برایت آواز خواهدخواندوهرروز به تو لبخند خواهد زد توعشق اورا احساس خواهی کردوشاد خواهی بود
کودک ادامه داد:من چگونه میتوانم بفهمم مردم چه میگویند وقتی زبان آنها را نمیدانم.خداوند اورا
نوازش کردوگفت:فرشته ی تو،زیباترین وشیرین ترین واژهایی را که ممکن است بشنوی در گوش توزمزمه خواهد کردوبادقت وصبوری به تو یاد خواهد داد که چگونه صحبت کنی.کودک با ناراحتی گفت:وقتی میخواهم باشما صحبت کنم چه کنم؟ خدا برای این سوال هم پاسخ داشت. فرشته ات دستهایت رادرکنار هم خواهد دادوبه تویاد میدهد که چگونه دعا کنی.کودک سرش را برگرداند وپرسید:شنیده ام در زمین ادم های بدی هم زندگی میکنند
چه کسی از من محافظت خواهد کرد.فرشته ات از تو محافظت خواهد کرد حتی اگر به قیمت جانش تمام شود.کودک با نگرانی ادامه داد:اما من همیشه به این دلیل که دیگر نمیتوانم شما را ببینم ناراحت خواهم بود.خداوند لبخند زدوگفت:فرشته ات همیشه درباره تو بامن صحبت خواهد کرد وبه تو راه بازگشت نزد من راخواهد اموخت اگر چه من همیشه در کنارت خواهم بود درآن هنگام بهشت آرام بود اماصداهایی از زمین شنیده میشد
کودک فهمید که بزودی باید سفرش را آغاز کند.او به ارامی یک سوال دیگر از خدا پرسید:خدایا اگر من باید همین حالا برم پس لطفا نام فرشته ام را به من بگویید:خداوند شانه اورا نوازش کرد وپاسخ داد:
نام فرشته ات اهمیتی ندارد میتوانی اورا
...........مادر....... صداکنی.....
فرشته آسمانی زمینی شدنت مبارک